خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم‌/ ماجرای اشک ریختن ستارخان
خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم‌/ ماجرای اشک ریختن ستارخان
اگر فقط به خاطر ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی به همه چیز پشت پا بزنیم چه جوابی خواهیم داشت در محضر آنهایی که برای برپایی این حکومت از جان و مال و اولاد و هستی خود گذشتند!!!

به گزارش پایگاه خبری صدای بناب، ستارخان سردار ملی (1284-1332ق) فرزند حاج حسن قراجه داغی در منطقه قراجه داغ (ارسباران) به دنیا آمد.

ستارخان، سردار مقاومت آذربایجان و جنبش مشروطیت نوشته است: من هیچ‌وقت گریه نمی‌کنم چون اگر اشک می‌ریختم، آذربایجان شکست می‌خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می‌خورد… اما در مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم.

حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف… علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه‌ها رو خوردن… با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می‌ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد.

تحلیلی بر وصیّت نامه ستارخان سردار ملی

این شهید راهِ مشروطۀ مشروعه ، هدف از قیام مسلّحانه خود و یارانش را “اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)” اعلام و با درج عبارت “مطابق احکام صادره علماء اسلام” به طول تاریخ درس می‌دهد که در نظام سیاسی شیعه، هر قیامی، هر عملی و هر جنگ و صلح و مذاکره و توافقی باید مطابق فتوا و حُکم ولیّ و زعیم شیعه بوده باشد.

این بنده عاصی ستار،برای اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)مطابق احکام صادره علماء اسلام ، از جان و مال و اولاد و هستی خود، صرف نظر کرده تا دولت جابره تبدیل به دولت عادله و قوانین حضرت سیدالمرسلین رویه و مسلک اهل اسلام شود. “ستار”

در نگاهی به وصیّت نامه این دلاور مرد آذربایجان و ایران زمین ، نکات قابل توجهّی حاصل می‌آید؛
و اغراق نکرده‌ایم اگر این وصیّت‌نامه را چکیدۀ بسیار فشرده از نظام سیاسی شیعه و حکومت ولایت فقیه بدانیم.

در شروع وصیّت‌نامه، این سردار ملّی همانند سرداران مذهبی، مِیل حرکتی خود و خاستگاه حرکت اجتماعی-سیاسی خود را با به‌کار بردن عبارت “بنده” می‌نمایاند، تا نشان دهد قبل از آنکه سردار بزرگی باشد و حتی قبل از آنکه ستّار باشد، بنده خدا و عبد است، با صفتِ “عاصی” به نظر می‌رسد، ستّارخان نه شکسته نفسی معمول، بلکه تواضع ممدوح کرده و با بیان ذلّت خود در محضر باریتعالی، جلوی خود پسندی و عُجب خود را گرفته است، تا از مردم و زمین و زمان و مملکت متوقّع نباشد و خود را تنها ناجی مردم از بحران نپندارد.

در ادامه ستارخان، بسیار عالی در چند خط کوتاه و با عبارات مُجمَل امّا پرمعنی، هدف از قیام خود، مبنای آن و روش عمل، خطوط قرمز و …. را بیان داشته است.

این شهید راهِ مشروطۀ مشروعه، هدف از قیام مسلّحانه خود و یارانش را اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص) اعلام و با درج عبارت “مطابق احکام صادره علماء اسلام” به طول تاریخ درس می‌دهد که در نظام سیاسی شیعه هر قیامی، هر عملی و هر جنگ و صلح و مذاکره و توافقی باید مطابق فتوا و حُکم ولیّ و زعیم شیعه بوده باشد.

این مجاهد بزرگ تشیّع، رسیدن به تشکیل حکومت اسلامی و رویه و مسلکِ اهلِ اسلام شدنِ قوانینِ حضرتِ سیدالمرسلین را آنقدر مهمّ و با ارزش می‌داند که برای دستیابی به آن اِبایی از گذشتن از جان و مال و اولاد و هستی ندارد و سرآخر همین اتفاق می‌افتد، تا به طول تاریخ نشان داده شود این فرازِ بیانِ ستّارخان نیز تعارف یا شعار نبوده است.

و ما اکنون در کجای تاریخ ایستاده‌ایم و چه جوابی خواهیم داشت برای فردای روزی که با ستارخان‌ها و شهید مدرّس‌ها و صدها هزار شهید دفاع مقدّس … روبه‌رو خواهیم شد، اگر اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص) را وقعی ننهیم و مهمّ تر از آن احکام صادره علماء اسلام به خصوص ولیّ و زعیم زمان خود را در تصمیم‌گیری‌ها، مذاکرات، توافقات و … لحاظ نکنیم و بدتر به عکس آن عمل کنیم؟

اگر فقط به خاطر ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی به همه چیز پشت پا بزنیم چه جوابی خواهیم داشت در محضر آنهایی که برای برپایی این حکومت از جان و مال و اولاد و هستی خود گذشتند!!!

منبع/ فارس