به گزارش صدای بناب به نقل از خبرگزاری تسنیم، سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم از افرادی است که از سالهای دفاع مقدس با سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همراه بوده است. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت ایام سالگرد تشییع حماسی شهید حاج قاسم سلیمانی به گفتوگو با این فرمانده ارشد نظامی پرداخته است. به گفته سردار رشید، دفاع مردمپایه راهبرد اصلی شهید سلیمانی برای رشد و تقویت نهضتهای مقاومت در منطقه غرب آسیا بود.
سابقهی آشنایی شما با شهید حاج قاسم سلیمانی به چه زمانی برمیگردد؟
به لحاظ سابقهی آشناییِ اینجانب با شهید قاسم سلیمانی باید عرض کنم، ایشان یک جوان بیست و چهار ساله بودند که در آغاز جنگ ایشان را در جبههی کرخه کور در محورهای هویزه و سوسنگرد میدیدیم. بعد از دو سه ماه از حضور ایشان ما به نتیجه رسیدیم در ستاد عملیات جنوب (گلف یا پایگاه منتظران شهادت) که ایشان واقعاً لیاقت بالاتر از یک فرمانده گردان را پیدا کرده است.
در عملیات طریقالقدس به سردار جعفری در محور جنوب غرب سوسنگرد کمک کرد ولی هم اینجانب و هم شهید حسن باقری ایشان را که دیدیم در بحثی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که سردار سلیمانی میتواند عهدهدار یک تیپ بشود و همین را هم به آقا محسن رضایی فرمانده کل سپاه پیشنهاد دادیم. در عملیات فتحالمبین در حقیقت در قالب یک فرمانده تیپ (تیپ ۴۱ ثارالله) ظاهر شد و همیشه به شوخی ـ جدی میگفت: آقا رشید آمد در بالای ارتفاعات دشت عباس و اطراف چاه نفت به من گفت، برادر قاسم! آن ارتقاع را میبینی؟ گفتم بله. گفت آن ارتفاع کمر سرخ است سرازیر بشوید با نیروهایت و با دشمن درگیر شوید و آن ارتفاع را بگیرید. دستهای آقا رشید در جیبش بود و به من نگاه میکرد و دستور میداد!…
در عملیات فتحالمبین در فروردین سال ۶۱ به همراه تیپ ۲ زرهی ارتش، تیپ ۸۴ خرمآباد، تیپ ۱۴ امام حسین علیهالسلام سپاه آن ارتفاعات را که هدف تیپ ۴۱ ثارالله بود با قدرت تصرف کرد و تعداد زیادی را اسیر کرد.
تیپ ۴۱ ثارالله در عملیات بیتالمقدس یکی از یگانهای تابعهی قرارگاه قدس در کنار سایر یگانهای ارتش و سپاه و لشکر ۱۶ ارتش بود. سردار سلیمانی به عنوان فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله از کرخه کور با لشکر ۶ زرهی دشمن و لشکر ۵ مکانیزه دشمن درگیر شد. در مابقی عملیاتها هم حضور داشت. در تمام عملیاتهای خیبر، بدر، کربلای ۱ و فتح فاو. در عملیات کربلای ۵ یک نقش خاصی را برعهده گرفت و به همراه سردار کوثری و سردار مرتضی قربانی از کانال ماهیگیری (به عرض یک کیلومتر و بطول ۳۵ کیلومتر) عبور کردند و در غرب کانال مشرف به بصره، سرپل گرفتند و یک هفته تا ده روز دشمن را واقعاً درگیر کردند و کار بزرگی انجام دادند و تا پایان جنگ همه جا حضور داشت.
در مجموع میتوان گفت یک دهه (دهه ۶۰) حاج قاسم در سطح تاکتیک با افکار بسیار برجستهی تاکتیکی بعنوان یک تاکتیکدان شجاع و فهیم در نقش یک فرمانده لشکر برجسته مجاهدت و تلاش کرد.
در دههی دوم (دههی ۷۰ پس از جنگ) و در هفت سال اول بعد از جنگ در جنوب شرق در رأس قرارگاهی بنام قدس همین اقداماتی را که اکنون سردار پاکپور انجام میدهد، پر قدرت ایشان انجام میداد. یک قرارگاهی به نام قدس را ایجاد کرد و افتاد به جان اشرار و ضدانقلاب و آنها را خلع سلاح کرد و یک فردی را هم به نام عیدوک که اول به او پناهندگی داد میخواست یک کاری بکند (او را تحویل قوه قضائیه بدهد برای محاکمه)، مقام معظم رهبری به ایشان تذکر داد که وقتی به او امان دادهای، دیگر نمیتوانی او را به محاکم قضایی برای محاکمه بسپارید، سردار سلیمانی هم او را آزاد کرد. به امید اینکه برود و رفتارش را تصحیح کند.
میتوان گفت در این دورهی هفت، هشت ساله در جنوب شرق در سطح عملیات فعالیت کرد که خیلی خوش درخشید. از آغاز سال ۷۶ با حکم فرمانده معظم کل قوا به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد و پایههای قدرت منطقهای ما را پیریزی کرد و میشود گفت ما قبل از ایشان هم نیروی قدس داشتیم ولی سردار سلیمانی، نیروی قدس و قدرت منطقهای ما را دهها برابر ارتقاء داد و در سطح راهبردی در تمام منطقه یک فرمانده بسیار برجسته بود و نفسِ آمریکا و نفسِ اسرائیل و سایر دشمنان ما را گرفت و سیاستهای آنها را شکست داد.
مقاومت چگونه شکل گرفت و شهید سلیمانی در برابر چه چیزی ایستاد و مبارز کرد؟ نقش حاج قاسم سلیمانی در تقویت و توسعهی محور مقاومت چه بود؟
از مواردی که امام خمینی(ره) از ابتدای شروع نهضت بر آن تأکید داشتند و در انقلاب هم از شعارهای اصلی بود موضوع مخالفت با رژیم صهیونیستی است که قبلهی اول مسلمین را اشغال و مردم فلسطین را از سرزمین و کشورشان آواره کرده است. و به پشتوانهی تمام قدرت غرب، در قالب یک رژیم اشغالگر در سرزمین مسلمانان به زور کاشته (ایمپلنت) شد و در طی ۷۰ سال گذشته مأموریت رژیم اشغالگر قدس، تداوم اشغالگری، ایجاد جنگ و زورگویی، ایجاد تفرقه بین دولتهای منطقه و فتنهانگیزی است.
پس از فتح خرمشهر، در خرداد سال ۱۳۶۱ رژیم صهیونیستی با لشکرکشی، نیمهی جنوبی لبنان را اِشغال و تا بیروت پیشروی کرد، ارتش این رژیم که همیشه خود را پیروز صحنهی جنگ با کشورهای عربی میدانست، با همین باور به لبنان حمله کرد، قرار شد که تعدادی از نیروهای سپاه با حضور در سوریه و در لبنان به آموزش جوانان بپردازند و این امر محقق شد و حزبالله پایهگذاری گردید.
پس از قریب ۲۰ سال نبرد، حزبالله موفق شد که ارتش اسرائیل را از خاک لبنان بیرون کند. این پیروزی اولین موفقیت قاطع مسلمانان بر این رژیم بود. آن هم از سوی یک نیروی نهضتی و با جنگ نامنظم، نه در قالب یک ارتش کلاسیک.
با عنایت به وقایع دو دههی اخیر و مطرح شدن مأموریت نیروی قدس، لطفاً در خصوص علل و عوامل و لزوم تأسیس این نیرو و موفقیتهای آن توضیح بفرمایید.
سردار سلیمانی که در اواخر دههی هفتاد به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد، با توجه به تجربیاتی که از دورهی جنگ با ارتش عراق و پس از آن در مبارزه با اشرار شرق کشور کسب کرده بود توانست تحول مهمی در حمایت از نیروهای نهضتی در لبنان، عراق، فلسطین، یمن و سوریه ایجاد کند.
در آغاز دههی ۸۰، ارتش آمریکا ابتدا افغانستان و سپس عراق را اشغال نمود و شرایط جدیدی بر منطقه تحمیل شد و مقابله با تجاوزگری دو ارتش آمریکا و رژیم صهیونیستی در میان ملتها، یک ضرورت مهم بود.
برای فردی مانند سردار سلیمانی فرصت مهمی بود که تواناییهای خود را به ظهور برساند.
نقش سردار سلیمانی در تقویت و توسعه مأموریتهای نیروی قدس چه بود؟
حضور گستردهی ارتش آمریکا در افغانستان و عراق از ابتدا تهدیدی بزرگ برای ملت ایران و ملتهای منطقه محسوب میشد، با تلاش برادران در نیروی قدس تحت فرماندهی سردار سلیمانی نیروهای نهضتی و انقلابی منطقه توانستند این تهدید را به فرصت تبدیل کنند، پیامد اِشغال افغانستان که سقوط گروه طالبان از حاکمیت بود، با کمک نیروی قدس به برادران مجاهد افغانستانی موجب شد که آمریکا نتواند یک حکومت دلخواه خود در کابل ایجاد کند، نیروهای مجاهد و مردمی اعم از اهل سنّت، شیعه و فارسزبانها که همگی از دوستان ایران بودند بخش اصلی حکومت را به وجود آوردند و در مدت دو دهه مشکلی در شرق ایران برای کشور به وجود نیامده است، در عراق پیروزیها بسیار بیشتر بود که احتیاج به صحبت زیادی دارد و در این مجال نمی گنجد.
درباره نقش شهید سلیمانی در مقابله با گروهک تروریستی داعش و شکست آن توضیح بفرمایید؟
داعش یک گروه دستساز توسط سرویسهای سیا ـ انگلیس ـ سعودیها و موساد بوده و هست؛ داعش که با حمایت دولت آمریکا و برخی کشورهای منطقهای و عربی ساخته شد از آشوبهای سوریه و ضعف ارتش و نیروهای امنیتی در عراق استفاده کرد و توانست بخشهایی از خاک سوریه و عراق را اِشغال کند.
شهید سلیمانی با اقدامات خود دولتهای عراق و سوریه را به امکان شکست داعش امیدوار کرد و این موضوع در گام اول نبرد بسیار حائز اهمیت است. بهرهگیری از تجربهی ایران در بکارگیری مردم در قالب بسیج مردمی، امر لازمی بود که سردار سلیمانی در سوریه و عراق انجام داد.
در عراق با فتوای آیتالله سیستانی موج اعزام جوانان به سمت جبهه علیه داعش آغاز شد، که نیاز بود این نیروها آموزش و سازماندهی بشوند و وارد نبرد با نیروهای داعش شوند.
سردار سلیمانی و سایر فرماندهان ایرانی و عراقی این نیروهای عظیم را سازماندهی کردند و در جنگ با داعش هدایت نمودند، امروز حشدالشعبی که یک ارتش کار آزموده شده، ثمرهی این حرکت است.
شهید سلیمانی در فرماندهی بسیار قاطع و در برخورد با مردم، بسیار مهربان و متواضع بود. از منظر جنابعالی، مهمترین خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی شهید سلیمانی چه بود؟ اگر خاطرات و نمونههایی از نحوهی فرماندهی و مدیریت ایشان در جلسات کاری و تعاملات شخصی مختلف به خاطر دارید، لطفاً بیان بفرمایید.
نقدی که من بخواهم به همین صحبتهای خودم هم بکنم این است که همه در مورد شهدا یک نقل تاریخی میکنیم و بعد از آن هم به مسائل اخلاقی، تربیتی و رفتاری او میپردازیم. شاید از این زاویه همهی شهدا مثل هم هستند. میگوییم شهید سلیمانی اهل نماز شب بود. خب شهید صیاد هم بود. خب شهید باکری هم بود. کدام شهید نبوده است؟ شهید ستاری هم بود. میگوییم متواضع بود. خب شهید صیاد، شهید ستاری و … هم بودند. میگوییم مردمی بود، اخلاقش خیلی خوب بود و با اطرافیانش خیلی خوب رفتار میکرد. خب شهدای ما که همه اینگونه هستند، اینکه همه مثل هم شدند. بنابراین از لحاظ فرماندهی و مدیریت ما باید احصاء کنیم و ببینیم این وجه تمایز شخصیت شهید ما با دیگران چیست؟
باید با طرح پرسش و پاسخ، به تبیین شخصیت شهید پرداخت:
۱٫ چگونه باید زندگی شهید سلیمانی و نظریههای دفاعی ـ امنیتی شهید را تبیین و شخصیت این شهید بزرگوار را برجسته کنیم؟
۲٫ پیدایش این وضعیت (قدرت منطقهای) چه تأثیری در تأمین قدرت تهاجمی و بازدارندگی نیروهای مسلح داشت؟
۳٫ چرا برای ترور شهید سلیمانی تصمیمگیری شد؟ از اردیبهشت ماه سال ۹۸، سران جنایتکار آمریکا به مؤسسهی واشنگتن گفتند بررسی کنید که تبعات ترور سلیمانی چیست؟ پیامدهای احتمالی آن کدام است؟
۴٫ چه اقداماتی باید انجام داد تا دستاوردهای شهید سلیمانی حفظ شود؟ و متکی بر برکات شهادت ایشان، راه وی ادامه پیدا کند؟
۵٫ نقش تجربهی جنگ و هشت سال دفاع مقدس و بعد از جنگ در شکلگیری شخصیت و توانمندی شهید سلیمانی چیست؟
۶٫ مختصات این قدرت منطقهای که با هدایتهای فرماندهی معظم کل قوا (مدظلّهالعالی) و فرماندهی میدانی شهید سلیمانی ایجاد شد؛ بر روی زمین چیست؟
۷٫ تشکیل یک ارتش بینالمللی با این مختصات و این ابعاد چه تأثیراتی در قدرت تهاجمی و بازدارنده جمهوری اسلامی ایران دارد؟
۸٫ این قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران چگونه حاصل شده است؟
۹٫ چگونه باید آسیبپذیریهای این قدرت را برطرف کنیم تا امکان ادامهی راه سردار سلیمانی برای ما فراهم شود؟
به نظر شما چرا سیره و شخصیت یک فرمانده نظامی از سوی فرماندهی معظم کل قوا و ولیفقیه به عنوان یک «مکتب« و «مدرسهی درسآموز» معرفی میشود؟ ضمن اینکه ایشان در جای دیگر دربارهی شهید سلیمانی فرمودند «شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملی نبود، قهرمان منطقه بود؛ نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه، نقش عظیم و بیهمتایی بود.» فرمودند «شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است». تحلیل جنابعالی در این باره چیست؟
سردار سلیمانی یکی از شاگردان مکتب امام خمینی (ره) بود که توانست در عرصهی جهاد و مبارزهی مسلحانه مشخصات این مکتب را در غرب آسیا به منصهی ظهور برساند و چشمها را خیره سازد. در این مکتب آنچه مهم و لازم است اِتّکا به خداوند، انتخاب درست هدف، تدبیر مناسب و شجاعت میباشد.
ایشان در دوران دفاع مقدس، تحت تأثیر مکتب امام خمینی (ره) ساخته شد و پرورش یافت. این معجزات انقلاب اسلامی است که از یک جوان روستایی ولی با استعداد یک قهرمان ملی میسازد.
در انقلاب جوانان بسیار زیادی از شهر و روستا، فرصت یافتند تا تواناییها و استعدادهای خود را بروز دهند که برخی به شهادت رسیدند و بعضی در جای جای کشور در حال خدمت به مردم هستند. لذا اگر سردار سلیمانی را همانطور که رهبر معظّم انقلاب فرمودند قهرمان منطقه بنامیم، مبالغه نیست، چون خداوند به ایشان این توفیق را داد تا در سطح منطقه به عنوان سردار ایرانی دیده شود.
اینکه رئیسجمهور وقت آمریکا مسئولیتِ به شهادت رساندن ایشان را به عهده میگیرد، نشانگر اهمیت جایگاه بوده، میخواست خود را قهرمان جلوه دهد که او سلیمانی را به قتل رسانده است، اما توجه نداشت که نمیتواند از محبوبیت شهید سلیمانی به نفع خود استفاده کند، واکنش ملت ایران و ملتهای منطقه نشان داد که رئیسجمهور آمریکا که دستش به این خون پاک آغشته شد در نظر ملتها چه میزان منفور است.
یعنی تشییع ایشان در عراق و ایران هم عظمت و محبوبیّت شهید سلیمانی را به نمایش گذاشت و هم بغض و نفرت نسبت به ترامپ برای همه آشکار گردید.
یک نکتهی مهم که در سخنان رهبر انقلاب اسلامی باید مورد تأکید قرار گیرد این است که نباید از شهید سلیمانی، شخصیتی تصویر شود که جنبهی ماورایی و دست نیافتنی پیدا کند.
زیرا اولاً جوانان و نسلهای آینده را مأیوس میکند، که این راه را ادامه دهند، ثانیاً دشمن را غرّه مینماید که توانایی ایران را در منطقه از بین برده است، ثالثاً واقعیت این است که انقلاب اسلامی، سلیمانیهای زیادی پرورش داده است و همانطور که گفتم عدهای از آنها به شهادت رسیدهاند همچون شهیدان همت، باکریها، زینالدینها، خرازی، احمد کاظمی، بروجردی، صیاد شیرازی و … و جمعی هم بحمدالله زنده هستند، لذا ملت ایران از این قهرمانان کم نداشته و ندارد.
نکتهای را هم که باید مورد اشاره قرار داد این است که فارغ از ارتباط و سلسله مراتب فرماندهی در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نمیتوان نقش سردار سلیمانی در منطقه را تبیین کرد. ـ سردار سلیمانی همهی افتخار و اعتقادش به این است که تابع محض ولیفقیه و فرماندهی کلّ قوا بوده است ـ بنابراین وقتی که ما از موقعیت و قدرت منطقهای و نقش شهید سلیمانی در تقویت مادی، معنوی و روحی این پدیدهی ماندگار یعنی جبهه مقاومت یاد میکنیم و یا از نقش شهید سلیمانی در حفظ و تجهیز و ارتقاء قدرت منطقهای یاد میکنیم، نمیتوانیم بیارتباط با رهبر این راهبرد دفاعی ـ امنیتی و سیاست خارجی (یعنی راهبرد اساسی موقعیت و قدرت منطقهای) سخن بگوییم، صاحب این راهبرد دفاعی ـ امنیتی، فرمانده معظم کل قوا است. معمار اصلی این راهبرد، رهبر انقلاب است و فرماندهی میدانی این عرصه در جغرافیای منطقه، سردار سلیمانی است.
چنانچه بخواهیم فارغ از شئونات متعدد رهبر معظم انقلاب، در عرصهی دفاعی ـ امنیتی از دو دستاورد و ثقل عظیم یاد کنیم میتوان به جرأت گفت که، فرماندهی و هدایتهای مقام معظم رهبری در طی سه دههی گذشته بر نیروهای مسلح موجب دو دستاورد عظیم بوده است.
اول؛ حفظ ایران عزیز از تجزیه و جنگ (تهاجم خارجی) حداقل از ۶ جنگ علیه تمامیت ارضی ملت ایران جلوگیری بعمل آمده است.
دوم؛ قدرت و موقعیت منطقهای و ایجاد بازدارندگی.
رهبر انقلاب در طی سه دههی گذشته به ما فرماندهان نیروهای مسلح یاد دادند و هدایت و فرماندهی کردند که راه اساسی برای ممانعت از جنگ در کشور دو امر اساسی است، یکی افزایش توان و آمادگی رزم در نیروهای مسلح (ارتش و سپاه) بصورت دائمی و جدّی گرفتن تهدید و آمادگی برای جنگ و دوّم، برخورداری از قدرت منطقهای در بیرون از مرزها ـ که این امر دوّم در پیوند با ملّتهای منطقه که به آرمانهای انقلاب اسلامی عشق میورزند، حاصل خواهد شد.
سردار سلیمانی نیز همانند یکی از دهها فرمانده دوران دفاع مقدس با برخورداری از تجربیات جنگ که پایهگذار اصلی آن در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام (ره) بود، (یعنی ایجاد قدرتهای دفاعی مردم پایه) و پس از جنگ در طی سه دههی گذشته، هدایتها و رهنمودها از سوی رهبر انقلاب اسلامی در امر حفظ و ارتقاء منطقهای مرتب صورت میگرفت و سردار سلیمانی میداندار قدرت منطقهای بودند و همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند نباید تصویری از شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به جامعه بویژه جوانان نسل کنونی و آینده، ارائه کرد که جنبهی ماورایی و دست نیافتنی پیدا کند، بنابراین نابغه نامیدن بسیاری از سرداران و امیران و تجلیل از آنان در جنگ و در عرصه و میدان قدرت منطقهای و جنگ با گروههای تکفیری و داعش در قالب این مفاهیم اشتباه است.
اولاً هیچ کدام از فرماندهان و سرداران و امیران چه در ارتش و چه در سپاه، در جنگ و پس از جنگ، از توانایی فوقالعاده که بتوان با اغراق از لفظ و مفهوم نابغه در معرفی آنان برای طراحی و فرماندهی استفاده کرد، برخوردار نبودهاند. ثانیاً این نه به دلیل ناتوانی فرماندهان در جنگ و در میادین منطقهای بوده است، بلکه متأثر از ماهیت مردمپایه بودن جنگ، هم در دوران جنگ با عراق و هم طی این دو دهه در میادین جنگ در سطح منطقه بوده و هست و در چنین جنگهایی اساساً شکلگیری اقدامات و فعالیتها و تلاشها و مجاهدتها در میدان جنگ، در یک روند مشارکتی است و عمل فردی هیچ فرماندهای به تنهایی با مفهوم نابغه از مشخصه تأثیرگذار در طراحی و فرماندهی برای پیروزی ملاک نبوده است.
بعد از شهادت حاج قاسم، مردم همچنان مطالبهی انتقام را از آمران و عاملان شهادت ایشان دارند. تحلیل شما از موضوع انتقام خون حاج قاسم چیست؟
این سنّت جا افتاده است که هرکس به جمهوری اسلامی ایران آسیب وارد کرده نتوانسته از مجازات فرار کند، ممکن است دیر یا زود داشته باشد ولی به قول معروف سوخت و سوز ندارد، عاملان جنایت با عنایت پروردگار به سزای عملشان خواهند رسید.
میتوان به جنایتکاران و عاملان جنایت علیه ملت ایران در طی چهار دهه گذشته نگاه کرد ـ از تمام آنها انتقام گرفته شد و ترامپ، پمپئو و سایر جنایتکارانی که عامل این جنایت بزرگ بودند باید سرنوشت دشمنان ملت ایران (داخلی و خارجی) که به درک واصل شدهاند، بنگرند.
بطور کلی آیندهی جبهه مقاومت را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیندهی جبهه مقاومت از همه نظر روشن است، دشمنان ناامیدانه و ضعیفتر از گذشته تلاش میکنند، اما از این طرف حضور جوانانی که ماهیّت دشمن برایشان آشکار شده و به توانایی خود ایمان پیدا کردهاند، شرایط پیش رو را بهتر از گذشته در حال شکل دادن هستند.
با توجه به تهدیدات مکرر رژیم صهیونیستی و آمریکا، در صورت مقابله و رویارویی، پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این تهدیدات برای آنها چه تبعاتی خواهد داشت؟
رژیم صهیونیستی میداند که در صورت عملی کردن تهدید نظامی، ایران دست روی دست نمیگذارد و بدون کمترین تردیدی پاسخ کوبنده و قاطعی خواهد داد، البته اینکه پاسخها چه خواهند بود را بیان نخواهیم کرد. اما در پاسخ و مقابله به تهاجم رژیم صهیونیستی، هیچ محدودیتی در کم و کیف پاسخ و عرصهها در سرزمین فلسطین اشغالی، برای فرماندهان ایجاد نخواهیم کرد.
- منبع خبر : خبرگزاری تسنیم