معلمی که درس ایثار را به دانش‌آموزان تمامی نسل‌ها آموخت
معلمی که درس ایثار را به دانش‌آموزان تمامی نسل‌ها آموخت
«پرویز رحیم‌زاده» به‌عنوان مدیر و معلم یک مدرسه روستایی، دوشادوش رزمندگان به مناطق عملیاتی اعزام شد تا این‌بار درس ایثار را به‌صورت عملی به دانش‌آموزان تمامی نسل‌ها بیاموزد و همین‌گونه نیز شد؛ چراکه وی ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۶ شربت شهادت را نوشید و آسمانی شد.

به گزارش پایگاه خبری صدای بناب، سال ۱۳۵۹ بود که رژیم بعثی عراق با پشتوانه استکبار جهانی از جمله آمریکا، به خاک کشورمان تجاوز کرد. دشمنان فکر همه‌چیز را هم کرده بودند و کارشناسان سقوط کشورمان در زمان بسیار اندک را نیز پیش‌بینی کرده بودند؛ اما مردم ایران برای دفاع از اعتقادات و کیان کشور خود پای کار آمده و مقابل توپ، تانک و سایر تجهیزات نظامی دشمنان سینه سپر کردند و همین حضور مردم جان برکف، تمامی معادلات دشمنان را برهم زد.

«پرویز رحیم‌زاده» به‌عنوان مدیر و معلم یک مدرسه روستایی که خود سال‌ها درس شجاعت و آزادگی را به شاگردانش آموخته بود، دوشادوش دیگر رزمندگان به مناطق عملیاتی اعزام شد تا این‌بار درس ایثار را به‌صورت عملی به دانش‌آموزان تمامی نسل‌ها بیاموزد و همین‌گونه نیز شد؛ چراکه وی والاترین درس را در مکتب ایثار ارائه داد و در ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۶ یک روز مانده به عید نوروز، شربت شهادت را نوشید و آسمانی شد.

زندگی‌نامه شهید «پرویز رحیم‌زاده»

«پرویز رحیم‌زاده» فرزند «مولاقلی»، ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۴۴ در شهرستان «بناب» از توابع استان آذربایجان شرقی در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. او در دوران کودکی به‌همراه خانواده‌اش به شهرستان «نقده» مهاجرت کرد و تحصیلات دوره‌ ابتدایی را در دبستان «انوشیروان»، راهنمایی را در مدرسه «رودکی» و متوسطه را در دبیرستان «امام خمینی (ره)» نقده با موفقیت به پایان رساند.

«پرویز» در راهپیمایی‌های هلیه رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ شرکت کرده و دوستان خود را نیز برای شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات تشویق می‌کرد. وی از ۱۳ سالگی، یکی از خادمان با صفای مسجد «امام صادق (ع)» نقده بود و برای اهل مسجد بعد از نماز جماعت، چای پخش می‌کرد، زیارت عاشورا را می‌خواند و همچنین در پایگاه مقاومت مسجد، فعالیت چشمگیری داشت.

«پرویز» با شرکت در کنکور سراسری، در دانشگاه تربیت معلم ارومیه پذیرفته شد و در سال آخر دانشگاه تربیت معلم، با رتبه‌ عالی ۳۳ در کنکور قبول شده و در رشته دندان‌پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ اما به‌دلیل علاقه‌ی وافر به شغل شریف معلمی، همچنان به تحصیل در دانشگاه تربیت معلم ادامه داد.

وی بعد از پایان تحصیلات در دانشکده‌ تربیت معلم، به‌عنوان معلم پایه‌ ابتدایی در روستای «گلوان» که یکی از روستا‌های محروم منظقه نقده بود، به شغل شریف معلمی پرداخت و همزمان نیز مدیر مدرسه و معلم پایه پنجم ابتدایی بود که با صداقت کامل به تربیت دانش‌آموزان همت گماشت.

او همچنین با همکاری جهادسازندگی به روستا‌ها می‌رفت و در برداشت محصولات به روستاییان کمک می‌کرد؛ با این وجود بیشتر وقت خود را در تربیت دانش‌آموزان مدرسه روستای «گلوان» سپری می‌کرد و با جان و دل در تجهیز کردن مدرسه می‌کوشید. وی از حقوق خود به دانش‌آموزان کمک می‌کرد و شیشه‌های مدرسه را خریداری کرده و هرچه درآمد داشت، در میان مردم محروم تقسیم می‌کرد.

جنگ تحمیلی که آغاز شد، «پرویز رحیم‌زاده» در سال ۱۳۶۶ برای دفاع از کیان کشور جمهوری اسلامی ایران و لبیک گفتن به ندای امام خمینی (ره) سه بار پی‌درپی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و با دشمنان ایران اسلامی به مبارزه پرداخت؛ وی در اعزام مرحله‌ی اول، از نیرو‌های عادی گردان پیاده بود؛ ولی در دوره‌های بعدی از نیرو‌های تخصصی گردان زرهی لشکر عاشورا شده و فرمانده تانک بود. آخرین‌بار که به جبهه اعزام شد نیز شور و حال عجیبی داشت و به برادرش گفته بود: «خواب دیده‌ام شهید می‌شوم» و سپس مادرش را سفارش کرده بود که نگذارند در فراقش بی‌تابی کند.

۲۹ اسفند سال ۱۳۶۶ یک روز مانده به به عید نوروز، در منطقه‌ عملیاتی شلمچه، همه‌ رزمندگان از پیروزی عملیات «کربلای پنج» خوشحال بودند که ناگهان سکوت منطقه عملیاتی با ورود خمپاره‌ای شکست و ترکش خمپاره‌ای، وجود نازنین «پرویز رحیم‌زاده» را به خون آغشته کرد و روح ملکوتی آن کبوتر عاشق به سوی بیکران‌ها پرواز کرد و پیکر پاکش را به شهرستان «نقده» انتقال دادند و در گلزار شهدای آن شهر به خاک سپردند.

پس از شهادتش، به پاسداشت وی، نام مدرسه‌ روستای «گلوان» را به نام دبستان «شهید پرویز رحیم‌زاده» تغییر نام دادند تا دانش‌آموزان آن معلم دلسوز و مهربان، نام و یاد او را گرامی بدارند.

انتهای پیام/