به گزارش صدای بناب به نقل از خبرگزاری تسنیم، سیدمحمد طاهری و محمدمهدی یزدی: پس از نابودی حکومت داعش در عراق و سوریه و دفع این فتنه توسط نیروهای مسلح ایران و جبهه مقاومت، روند تحولات منطقه غرب آسیا سمت و سویی جدید به خود گرفته است. در این تحول جدید به نظر میرسد اکثر کشورها بعد از طی کردن یک دوره ناامنی با ثبات یافتن منطقه حالا به دنبال توسعه اقتصادی خود مبتنی بر همکاریهای مشترک و منطقهای هستند.
از سوی دیگر به نظر میرسد در تحولات جدید آمریکاییها قدرت و تاثیرگذاری خود را رفته رفته از دست داده و باید جایشان را به کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران بدهند و برای جلوگیری از این موضوع نقشههای جدیدی در سر میپرورانند که ممکن است دوباره امنیت منطقه را به خطر بیاندازد تا مانع از شکل گیری یک نظم جدید در منطقه شود.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان نیز در سخنرانی اخیر خود به بخشی از این نقشه جدید اشاره کرد و گفت آمریکاییها در صدد احیا دوباره داعش در منطقه هستند.
از همین رو برای اطلاع از تحولات جدید منطقه و نقش آفرینی ایران برای جلوگری از تحقق نقشه آمریکاییها در غرب آسیا با سردار عباس نیلفروشان معاون عملیات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گفتگو نشستیم.
آنچه در ادامه میآید حاصل سومین گفتگوی مشروح گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم با سردار نیلفروشان است:
سردار نیلفروشان: در ابتدا ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و اربعین آل الله را گرامی میدارم. امام حسین علیه السلام در سال ۶۱ هجری با رقم زدن این حماسه بزرگ که در تاریخ نظیر ندارد، فصل الخطابی در جبهه حق و باطل پدید آورد و خط کلی تاریخ تا پایان را برای بشریت در یک اردوگاه حسینی و در مقابل اردوگاه یزید، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ترسیم کرد. خدا را شکر میکنیم که به ما لطف کرد تا در اردوگاه امام حسین(ع) باشیم و از او میخواهیم به ما این توفیق را بدهد تا در این راه ثابت قدم بمانیم.
در مقطعی آمریکاییها تصمیم گرفتند برای مقابله با انقلاب اسلامی خودشان وارد منطقه شوند. بر همین مبنا در سال ۲۰۰۱ افغانستان و در سال ۲۰۰۳ عراق را اشغال کردند.
در آن مقطع جورج بوش پسر به صراحت ایران را محور شرارت اعلام کرد و گفت که “ما برای مقابله با انقلاب اسلامی وارد منطقه شدهایم، در این راه یا همه همراه ما هستند یا در مقابل ما قرار دارند”. در همین راستا آمریکاییها طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کردند و قصد داشتند با لشکرکشی به منطقه با انقلاب اسلامی مقابله کنند.
ما تهدید به حمله نظامی شدیم و آمریکاییها برای این کار طرح و نقشه مشخص داشته و بنا داشتند پس از حمله به افغانستان و عراق به سراغ ما بیایند.
پیغامهایی که خود آمریکاییها در آن مقطع به ما میدادند و همچنین اطلاعات سری و پنهانی که ما از پنتاگون به دست آوردیم مؤید این مطلب بود که آمریکاییها قصد حمله نظامی به ایران را داشتند.
اما چند اتفاق مهم افتاد که آمریکاییها را از حمله نظامی به ایران منصرف کرد. اول آنکه جمهوری اسلامی ایران دفاع در مقابل تهاجم آمریکا را از دوردستها آغاز کرد و نهضت مقاومت اسلامی را در عراق و منطقه شکل داد. گروههای مقاومت اسلامی برنامههای مفصلی برای زمین گیر کردن آمریکا در منطقه را تدارک دیدند و آمریکاییها هزینه بسیار سنگینی را برای اشغال عراق و افغانستان پرداخت کردند، به صورتی که آمار رسمی آمریکاییها میگوید آنها در سالهای اول اشغال این دو کشور بیش از ۴ هزار کشته دادند اما اطلاعات ما میگوید تعداد کشتههای آمریکایی بسیار بیش از این است.
در این میان ناگفته نماند که شهید حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپر دفاع از کشور را کیلومترها دورتر بردند و عمق راهبردی جمهوری اسلامی را افزایش دادند.
خب آمریکاییها سیلی بسیار سختی را در عراق و افغانستان خوردند. بنده در آن دوره مسئول عملیات نیروی زمینی سپاه بودم و باید بگویم در آن مقطع از جزایر خلیج فارس تا قلب کشور یکسره سنگربندی شد و یک آمادگی ۱۰۰ درصدی در نیروهای مسلح و شور و نشاط وصف ناشدنی در بین جوانان برای مقابله با آمریکا پدید آمد و جوانان غیرتمند ما آماده مقابله با آمریکا بودند.
من این موضوع را قبلاً هم گفتهام هیچ ملتی شکست نمیخورد مگر آنکه پیش از جنگ در ذهن و اراده خودش شکست را پذیرفته باشد، اینکه آمریکاییها پیش از هر جنگی سعی میکنند با عملیات وسیع روانی و رسانهای طرف مقابل را مرعوب قدرت خود کنند به خاطر همین اصل مهم و اساسی است. ارتش و ملتی که عزم و اراده جنگیدن داشته باشد به هیچ عنوان در هیچ جنگی شکست نخواهد خورد. امروز هم آمریکاییها به این برآورد رسیدهاند که ایرانیها عزم و اراده جنگیدن دارند لذا نمیشود به صورت مستقیم با آنها رودر رو شد.
در نتیجه، ضعف قدرت نظامی آمریکا در عراق و افغانستان از یک سو و آمادگیهای بسیار بالای ارتش و سپاه از سوی دیگر موجب شد تا آمریکاییها به فکر راه دیگری برای مقابله با جمهوری اسلامی بیافتند. تا اینجا نه تنها ظرفیتهای خودشان را برای رویارویی با جمهوری اسلامی از دست دادند بلکه موانع منطقهای بسیاری در مقابل انقلاب اسلامی مثل وجود صدام حسین در عراق را از مقابل ما برداشته و این خطای راهبردی آمریکا بود که سعی کردند با راهبرد غلط دیگری که آنهم موجب فرصت سازی برای انقلاب اسلامی شد جبران کنند که در ادامه به آن میپردازم.
بر همین اساس یک جنگ ترکیبی را علیه انقلاب اسلامی طراحی کردند. جنگ ترکیبی در سه طیف عملیاتی جنگ نرم، نیمه سخت و سخت تعریف میشود.
مرحله اول جنگ ترکیبی با ورود به حوزه جنگ نرم و عمدتاً حوزههای تحریم اقتصادی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی برای تهی سازی نسل جوان از اصل و ریشههای اجتماعی و مذهبی و همچنین جنگ شناختی و ادراکی به وسیله ابزار رسانهای و جنگ روانی به منظور تاثیرگذاری روی شناخت و ادراک جوانان و تغییر تلقی از جبهه حق و باطل در ذهن آنها آغاز میشود.
تلاش برای تبدیل اختلاف نظرهای قومی و مذهبی به شکافهای عمیق و سوق دادن آن به سمت تنش و درگیری و استفاده از ابزار جنگ سایبری از دیگر موضوعات مطرح در این مرحله است.
در این مسیر استفاده از ابزارهایی مانند سلبریتیها و وابستگان به جریان فکری غرب، هنر و سینما و فضای مجازی و ابزارهای اصلی جنگ نرم هستند. سال قبل مشاهده کردید که آنها از همه ظرفیت خود در این حوزهها استفاده کردند و حتی متوسل به رقاصههایی شدند که نمیدانستند ایران کجای نقشه جغرافیایی جهان قرار گرفته است.
زمانی که فعالیتهای آنها در حوزه جنگ نرم به مرحله اشباع رسید و موفق شدند مردم را به خیابان بکشند و اغتشاش راه بیندازند در مرحله بعد سعی میکنند با محرکهایی فضا را وارد جنگ نیمه سخت کنند که کشته سازی یکی از مقولههای اصلی این تکنیک است.
در این مرحله تحریک افراد به منظور افزایش خشونت و حمله به مقرهای نظامی و انتظامی به منظور به دست آوردن سلاح در کنار قاچاق سرسام آور اسلحه به کشور با هدف ایجاد درگیریهای مسلحانه صورت میگیرد. آنها سعی میکنند تا با ترور، بمب گذاری، انفجار و خشونت کشور را وارد یک جنگ نیمه سخت کنند، این در حالیست که جنگ نرم نیز تمام قد از آن پشتیبانی میکند.
پس از آنکه در کشور بیثباتی حکمفرما شد نیروهای مسلح و گروههای تروریستی با پشتیبانی خارجی سعی میکنند با کمک نفوذیهای خودی بخشهایی از آن کشور را تصرف کنند. سپس با بهانههایی مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع و استفاده کشور هدف از تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی و … سعی میکنند نیروهای خارجی را به صورت محدود وارد کشور هدف کنند و از گروههای معارض حمایت کنند.
**آمریکاییها به دنبال سوریه سازی ایران بودند
در طراحی که سال گذشته آمریکاییها برای کشور ما کرده بودند تمامی مراحل سه طیف جنگ ترکیبی پیش بینی شده بود و میخواستند مدل سوریه را در ایران اجرا کنند. در حقیقت باید گفت آمریکاییها به دنبال سوریه سازی ایران بودند. هماهنگی سرویسهای جاسوسی با گروهکهای تروریستی در منطقه که اطلاعات دقیق آن در دست ما است و اگر لازم باشد با اسم و رسم قابل انتشار است و همچنین تشکیل قرارگاههایی برای هدایت و کنترل، گواه ادعای اینجانب است.
ما در ایران تاکنون توانستهایم این جنگ را در مرحله اول آن یعنی جنگ نرم و قبل از رسیدن به حوزه نیمه سخت مهار کنیم، به همین دلیل است که معمولاً جنگ ترکیبی را تنها در حوزه جنگ نرم تحلیل میکنند. در حقیقت این جنگ ترکیبی در درون خود طیفهای سه گانهای دارد و در اتصال ماتریسی این سه طیف به یکدیگر معنا پیدا میکند.
تسنیم: حال این سوال مطرح میشود که آیا در حوادث سال گذشته آمریکاییها به دنبال فروپاشی نظام بودند یا هدفشان صرفا ایجاد بی ثباتی در ایران بود؟
سردار نیلفروشان: در پاسخ به این سوال باید گفت آمریکاییها از روز اول انقلاب اسلامی آرزوی فروپاشی نظام را در ذهن خود میپروراندند اما باید گفت بین راهبرد و آرزو، تفاوتهای مهم و اساسی وجود دارد.
راهبرد مجموعهای منظم و به هم پیوسته از اهداف، ابزار، قدرت و روشهای پیادهسازی آنهاست. در واقع باید گفت یک راهبرد مجموعه اهداف و ابزار قدرت را با واقعیات متصل میکند. اما خود آمریکاییها هم میدانند که ظرفیت فروپاشی نظام را ندارند پس این موضوع به عنوان یک راهبرد برای آنها مطرح نبوده اما همواره به عنوان یک آرزو در ذهن آنها وجود دارد.
به عنوان مثال زمانی که یکی از کارشناسان وزارت خارجه آمریکا برای توضیح در مورد مسائل ایران به کنگره فراخوانده میشود در پاسخ به یکی از نمایندگان آمریکا که میپرسد آیا فروپاشی در ایران قطعی است؟ میگوید چنین چیزی حتی به عنوان یک گذاره خبری هم ممکن نیست و چنین ظرفیت و قدرتی نه در ایالات متحده و نه در داخل ایران وجود ندارد و با تاکید قید میکند که به هیچ روشی( اغتشاش، شورش، کودتا) امکان ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.
آمریکاییها خودشان هم میدانند که انقلاب اسلامی ریشهدارتر از آن است که با به خیابان آمدن چند نفر که برخی از آنها از دنبالههای استکبار هستند و برخی نیز در اثر عملیات شناختی و ادراکی دشمن فریب خوردهاند، زمین بخورد.
اما باید گفت راهبرد بیثبات سازی ایران در حقیقت راهبرد اصلی و آن چیزی است که از درون اتاق فکر آمریکاییها بیرون میآید. یعنی تمام مسائلی که آمریکاییها دنبال کرده و میکنند سعی در ایجاد مسائل لاینحل حول محور بیثبات سازی ایران است. ایجاد دو قطبیهای اجتماعی مانند موضوع حجاب و بیحجاب نیز در همین پازل میگنجد.
من معتقد هستم تمام اقدامات آمریکاییها در حقیقت اقداماتی تدافعی است تا بتوانند با مشغول کردن ایران راه تنفسی برای خودشان و رژیم صهیونیستی در منطقه باز کنند همانند همان کاری که در سوریه اجرا کردند.
یک دهه پیش از وقوع بیداریهای اسلامی در منطقه، فوکویاما آن را پیش بینی و برای حل آن نسخهای ارائه میکند که بحث امروز ما نیست. او میگوید چنین چیزی در ایران و سوریه به وقوع نمیپیوندد لذا باید در این دو کشور انقلابهای مصنوعی ایجاد کرد.
بر همین اساس فتنه سال ۸۸ در کشور رقم میخورد که با درایت فرمانده کل قوا و هوشیاری نیروهای امنیتی مهار میشود. در سوریه هم همین سناریو را کلید زدند و پس از وقوع جنگ نرم وارد حوزه جنگ نیمه سخت و در نهایت جنگ سخت شدند که با تلاش محور مقاومت این جنگ در محور سخت و نیمه سخت مهار شد و هم اکنون دوباره به محور جنگ نرم بازگشته است.
این نشان میدهد که دشمنی استکبار تمام نمیشود زیرا او برای بقای خود میجنگد، هم اکنون هم در سوریه جنگ ترکیبی در طیف جنگ نرم را آغاز کرده و اگر در این مرحله موفق شود دوباره وارد جنگ سخت و نیمه سخت میشود و همان اتفاقات گذشته را رقم خواهد زد.
برای همین ما باید خیلی دقت کنیم تا در زمین استکبار بازی نکنیم. در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ ما هزینههای زیادی پرداخت و شهدایی را تقدیم کردیم اما خیلی سخت نگرفتیم زیرا میدانستیم دشمن با تکنیکهای جنگ نرم و جنگ شناختی و ادراکی برخی از جوانان ما را فریب داده است. اینها جوانان و عضو خانوادههای ما هستند لذا تلاش کردیم تا دوباره آنان را به خانواده بازگردانیم.
اما امروز فضا برای همه روشن است و هرکس در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی بازی کند باید هزینههای آن را نیز پرداخت کند. پاسداری از انقلاب اسلامی تنها مسیر پیش روی ماست.
ما دشمن را به خوبی میشناسیم و میدانیم او برای اینکه هزینههای خودش را پایین بیاورد سعی میکند در داخل با ما مواجه شود، ما هم از آنجایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستیم و رسالت اصلی ما پاسداری از انقلاب اسلامی است، همه لوازم و قدرت رویارویی با دشمن در سه طیف جنگ نرم، نیمه سخت و سخت را فراهم کردهایم.
در حقیقت آمریکاییها با استفاده از تمامی ظرفیتهای خود راهبرد بیثباتسازی ایران را در پیش گرفته بودند اما آرزویشان که همان فروپاشی ایران بود را دنبال میکردند و با استفاده از فضای رسانهای اینطور القا کرده بودند که کار جمهوری اسلامی تمام است و برای اینکه به هدف حداقلی خود که همان بیثبات سازی ایران بود برسند اینطور در فضای مجازی و رسانهای القا میکردند که نظام در حال فروپاشی است.
این انقلاب ثمره خون بیش از ۲۰۰ هزار نفر از بهترین جوانان این مملکت است لذا ما این انقلاب را به ارزانی به دست نیاوردهایم و بر سر عهد و پیمانی که با شهیدان خود بستهایم ایستادهایم و ایران با عظمت کشور کوچکی نیست که با عملیاتهای رسانهای ساقط شود.
ما در پاسداری از انقلاب اسلامی مصمم هستیم و اراده کردهایم به یاری خداوند متعال پرچم این انقلاب را به دست صاحب اصلی آن برسانیم و این شدنی است.
تسنیم: در مصاحبهای که دوسال پیش با شما داشتیم مطرح کردید منطقه غرب آسیا در حال گذار از وضعیت ژئوپلیتیک فعلی و شکل گیری یک وضعیت ژئواکونومیک است و در این میان خلاء قدرت ناشی از عدم حضور آمریکا را کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و همپیمانانش پر خواهد کرد. در عین حال آمریکاییها هم برای برون رفت از وضعیت به دنبال یک نقشه جدید در منطقه هستند. امروز و با توجه به تحقق پیش بینی جنابعالی اولا مبنای این برآورد دقیق چه بود و ثانیا با توجه به تحولاتی که در منطقه شاهد آن هستیم، به نظر شما راهبرد جدید آمریکا در منطقه چیست؟
سردار نیلفروشان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چهارچوب دکترینهای مصوب برای پاسداری از انقلاب اسلامی همواره راهبردهای خود را بر اساس برآوردهای دقیق مبتنی بر اطلاعات راهبردی از محیط پیرامونی، داخلی و خارجی تدوین میکند و اقدامات خودش را بر اساس همین راهبردها روی اهداف متمرکز میکند.
- منبع خبر : خبرگزاری تسنیم