دژهای پوشالی یهود به دادشان نرسید
دژهای پوشالی یهود به دادشان نرسید
یهودیانِ بنی‌نضیر چنان مغرور و از خود راضی بودند که تکیه‌گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهری‌شان بود، اما از آنجا که خدا می‌خواست بر همه روشن کرد که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد.

به گزارش صدای بناب به نقل از خبرگزاری تسنیم، راهبردی که کافرانِ از یهود علیه مسلمانان در طول تاریخ داشتند، دشمنیِ بی‌وقفه بوده است. خداوند در این باره فرمود «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا…»؛ یقیناً سرسخت‌ترین مردم را در کینه و دشمنی نسبت به مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت. اما ماجرای یهودیان شبه جزیره محدود به دوران هجرت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه نبود بلکه داستان آنان به گذشته‌های دور بلکه قبل از ولادت آن حضرت باز می‌گردد.

یهودیان بنا بر پیش‌بینی‌هایی که از تورات داشتند، سال‌ها در انتظار خاتم الأنبیاء بودند. گروهی از آنان در پی دشمنی بودند و بنا بر عادت دیرینه‌شان در قتل انبیاء، قصد داشتند پیامبر را از میان بردارند و گروه اندکی از یهودیان با هدف ایمان به رسول آخرالزمان، انتظار ولادت و بعثت ایشان را می‌کشیدند.

این ماجرا با تمام حواشی که داشت، جلو رفت تا زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مقتدرانه به مدینه هجرت کرد و حکومت اسلامی را تشکیل داد. در آن زمان سه قبیله از یهودیان به نام‌هاى بنى‌نضیر، بنى‌قریظه و بنى‌قینقاع به آن دیار هجرت کردند و در آنجا ساکن شدند و با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیمان عدم تعرض بستند، امّا بعد از جنگ احُد گروهى از آنان با مشرکان مکّه همراه شد و علیه مسلمانان توطئه کردند، پیامبر اطلاع یافت و با آنان برخورد کرد و آن یهودیان را از شهر و دیارشان اخراج کرد. سوره حشر درباره تقابل یهودیان بنی‌نضیر با سپاهیان اسلام است. در آیات ابتدایی این سوره خداوند درباره علت شکست یهودیان بنی‌نضیر می‌فرماید:

«هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا  وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا ۖ وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ؛ یعنی«اوست که کافرانِ از اهل کتاب را در نخستین بیرون راندن دسته جمعی از خانه‌هایشان بیرون راند. [شما اهل ایمان] رفتنشان را گمان نمی‌بردید، و خودشان پنداشتند که حصارها و دژهای استوارشان در برابر خدا [از تبعید و در به دری آنان] جلوگیری خواهد کرد، اما [اراده] خدا از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان رعب و ترس افکند، به گونه‌ای که خانه‌هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت عبرت بگیرید.

منظور از «الْحَشْرِ» در اینجا اجتماع و حرکت مسلمانان از مدینه به سوی قلعه‌های یهود، و یا اجتماع یهود برای مبارزه با مسلمین است. آنها چنان مغرور و از خود راضی بودند که تکیه‌گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهری‌شان بود، اما از آنجا که خدا می‌خواست بر همه روشن کرد که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد، حتی بدون آن که جنگی رخ دهد، آنها را از آن سرزمین بیرون راند. خداوند این لشکر نامرئی، یعنی لشکر ترس را که در بسیاری از جنگ‌ها به یاری مؤمنان می‌فرستاد، بر قلب آنها چیره کرد و مجال هرگونه حرکت و مقابله را از آنها سلب کرد. آنها خود را برای مقابله با لشکر برون آماده کرده بودند، بی‌خبر از آن که خداوند لشکری از درون به سراغشان می‌فرستد. (تفسیر نمونه آیت الله مکارم)

در قرآن، بارها ترس در دل دشمن، به عنوان یکى از امدادهاى الهى شمرده شده است، ازجمله: «قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ » (۲۶ احزاب)، «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ»۲ (۱۵۱ آل‌عمران)، «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ»۳ (۱۲ انفال). پس ترس، سبب فرار دشمن و پیروزى مسلمانان بدون خونریزى مى‌شود.

در مجموع، این آیات چند پیام مهم در بر دارد:

۱- قهر خداوند نسبت به یهودیان پیمان‌شکن کافر، حکیمانه است، آنجا که فرمود «الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ » او که در نهایت عزت و اقتدار و حکمت است، یهودیان را خارج کرد و از همین فراز بر می‌آید که نشانه عزّت خداوند، تار و مار شدن یهودیان پیمان شکن و توطئه‌گر است.
۲- تمام پیروزى‌ها را از خدا بدانیم
۳- حساب توطئه‌گران اهل کتاب از حساب بقیه آنان جداست، لذا فرمود الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ؛ یعنی کافرانِ از اهل کتاب اقدام به توطئه کردند.
۴- محاسبات و تجهزات کفّار در برابر اراده الهى، ناکارآمد و بى‌فایده است، آنجا که فرمود «وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْمِنَ اللَّهِ»؛ یعنی گمان کردند که دژهای آنان در برابر خدا مانع و حفاظ ایجاد می‌کند.
۵- در جنگ و جهاد با کفار، تمام محاسبات نباید بر اساس تجهیزات و امکانات مادى باشد، از این جهت فرمود «فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا»؛ یعنی [اراده] خدا از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد.
۶- خداوند هم سبب ساز است و هم سبب سوز، ترس را سبب قرار مى‌دهد و دژها را از سببیّت مى‌اندازد. (تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی)

——————
پاورقی:
۱٫ وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا؛ و [خدا] کسانی را از اهل کتاب که گروه های دشمن را پشتیبانی کردند از قلعه های محکم و استوارشان پایین کشید و در دل هایشان ترس و بیم افکند، گروهی را می کشتید و گروهی را اسیر می کردید.
۲٫ سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا ۖ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۚ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ؛ به زودی در دل های کافران ترس می اندازیم؛ زیرا چیزی را که خدا بر [حقّانیّت] آن دلیلی نازل نکرده، شریک خدا قرار داده اند، و جایگاهشان آتش است؛ و بد است جایگاه ستمکاران. (۱۵۱ آل عمران)
۳٫ إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلَائِکَهِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ؛ [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را [برای نبرد با دشمن] ثابت قدم دارید، [و] به زودی در دل کافران ترس می اندازم، پس سرهایشان را در هم کوبید و همه انگشتانشان را قطع کنید.

  • منبع خبر : خبرگزاری تسنیم